چرا BMI شاخص مناسبی برای سنجش چاقی نیست؟

خلاصه

وقتی صحبت از ارزیابی تناسب اندام، سلامت جسمی و میزان چاقی به میان می‌آید، احتمالا شاخص توده بدنی یا BMI یکی از اولین چیزهایی است که به ذهن افراد خطور می‌کند. اما آیا این معیار ساده واقعا ابزار درستی برای سنجش چاقی و سلامت است؟ بسیاری از متخصصان سلامت معتقدند که BMI دیگر نمی‌تواند به‌تنهایی تصویر دقیقی از وضعیت بدن ما ارائه دهد. شاخص توده بدنی صرفاً بر اساس قد و وزن فرد محاسبه می‌شود و بدن را به دو دسته ساده: وزن “طبیعی” و “غیرطبیعی” تقسیم می‌کند. اما واقعیت این است که بدن انسان و شاخص‌های سلامتی آن بسیار پیچیده‌تر از این تعاریف ساده هستند. به‌عنوان مثال، BMI تفاوت بین چربی و عضله را در نظر نمی‌گیرد. فردی با حجم عضلات بالا ممکن است دارای BMI بالا باشد، اما این به معنای چاق بودن یا نداشتن سلامت او نیست. همچنین، این شاخص توانایی تشخیص توزیع چربی در بدن را ندارد. چربی تجمع‌یافته در ناحیه شکم (که خطرناک‌تر است)، همان‌طور ارزیابی می‌شود که چربی موجود در سایر قسمت‌های بدن که ممکن است بی‌ضرر باشد. علاوه بر این، عواملی مثل سن، جنسیت، قومیت و تراکم استخوانی که در سلامت عمومی نقش مهمی بازی می‌کنند، به‌کلی در محاسبات BMI نادیده گرفته می‌شوند. برای داشتن تصویری واقعی‌تر از وضعیت سلامت و چاقی بدن، روش‌های دقیق‌تری مانند اندازه‌گیری درصد چربی بدن، ارزیابی ترکیب بدنی با ابزارهای تخصصی‌تر، یا حتی بررسی عوامل متابولیک پیشنهاد می‌شوند. این رویکردها نه‌تنها نقاط ضعف BMI را پوشش می‌دهند، بلکه می‌توانند نکات مفیدتری برای پیشگیری از بیماری‌ها و بهبود کیفیت زندگی ارائه دهند. در نهایت، شاید زمان آن رسیده باشد که نگاهی دقیق‌تر و چندوجهی به وضعیت جسمانی خود داشته باشیم و بیش از اعداد، بر سبک زندگی سالم متمرکز شویم. یادمان باشد که سلامتی همیشه تنها به وزن وابسته نیست، بلکه یک مجموعه از عادت‌ها و رفتارهای روزانه است که در کنار یکدیگر تأثیرگذاری واقعی خود را نشان می‌دهند.

مقدمه

شاخص توده بدنی[1] یا BMI نزدیک به چند دهه به‌عنوان استانداردی رایج برای ارزیابی چاقی استفاده شده است. این شاخص که از ترکیب ساده وزن و قد محاسبه می‌شود، همچنان پایه‌ای برای ارزیابی وضعیت وزنی در حوزه مراقبت‌های بهداشتی محسوب می‌شود. با این حال، ناتوانی BMI در ارائه بینش‌های فردمحور و دقیق درباره سلامت افراد باعث شده که بسیاری از متخصصین از آن انتقاد کنند. اکنون بیش از هر زمان دیگری لازم است محدودیت‌های این معیار را بشناسیم و به سمت روش‌های قابل اعتمادتر برای اندازه‌گیری چاقی حرکت کنیم.

 تعریف BMI و نحوه محاسبه آن

 BMI  یک شاخص قدیمی است که در اوایل قرن 19 توسط آدولف کوتلت، آماردان بلژیکی، معرفی شد. هدف اولیه این ابزار بررسی وضعیت بدنی در سطح جمعیتی بود، نه ارزیابی سلامت فردی. فرمول BMI نسبتاً ساده است؛ وزن فرد (بر حسب کیلوگرم) بر مجذور قد او (بر حسب متر) تقسیم می‌شود. سپس نتایج در دسته‌بندی‌های زیر قرار می‌گیرند:

  1. کمبود وزن: کمتر از 18.5
  2. وزن طبیعی: بین 18.5 تا 24.9
  3. اضافه وزن: بین 25 تا 29.9
  4. چاق: 30 یا بالاتر

هرچند این دسته‌بندی‌ها در بسیاری از ارزیابی‌های پزشکی به کار گرفته می‌شوند، اما واقعیت پیچیده‌تر ترکیب بدن انسان را نمی‌توان با این فرمول ساده خلاصه کرد. همان‌طور که منابع علمی مانند Yale Medicine  تأکید دارند، BMI نمی‌تواند بین عضله، چربی و استخوان تمایز قائل شود.

ریشه تاریخی و هدف اصلی BMI

باید توجه داشت که شاخص توده بدنی برای تحقیقات جمعیتی طراحی شده بود و هرگز به‌عنوان ابزار سنجش سلامت فردی در نظر گرفته نشده بود. این معیار صرفاً به شناسایی روندهای کلی سلامت و تغذیه کمک می‌کرد اما بعدها به‌طرز اشتباهی به‌عنوان ابزاری برای تشخیص فردی مورد استفاده بالینی قرار گرفت.

محدودیت‌های BMI

با وجود کاربرد گسترده BMI، ایرادات عمده‌ای در این شاخص وجود دارد که آن را برای ارزیابی دقیق سلامت فرد ناکارآمد می‌کند.

  1. عدم تمایز بین ماهیچه و چربی

 BMI نمی‌تواند کیفیت وزن افراد را تشخیص دهد. به‌عنوان مثال، ممکن است ورزشکاری که دارای توده عضلانی بالایی است، بر اساس BMI در دسته اضافه وزن یا حتی چاق قرار گیرد، در حالی که از سلامت عالی برخوردار است. در مقابل، یک فرد با BMI نرمال ممکن است مقدار خطرناکی چربی احشایی داشته باشد، که یکی از عوامل مهم بیماری‌های جدی است اما توسط این شاخص نادیده گرفته می‌شود.

  1. تأثیر متغیرهای فرهنگی و قومیتی

 BMI بر اساس داده‌هایی از جمعیت اروپایی در قرن 19 طراحی شد، بنابراین برای تمام گروه‌های قومی مناسب نیست. افراد آسیایی ممکن است حتی با BMI پایین‌تر با خطرات سلامتی مرتبط با چاقی مواجه شوند، در حالی که برخی اقوام دیگر همچون آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار ممکن است با BMI بالا درصد کمتری از چربی بدن داشته باشند. نادیده گرفتن عوامل شخصی در سلامت شاخص توده بدنی قادر نیست جنبه‌های مهمی مانند توزیع چربی، ژنتیک یا سطح سلامت متابولیک فرد را منعکس کند. برای مثال، اندازه دور کمر یا نسبت دور کمر به باسن معیارهای بهتری برای ارزیابی ریسک‌های قلبی-عروقی و متابولیک هستند. تحقیقات نشان داده‌اند که این ابزارها نسبت به BMI قابلیت پیش‌بینی بالاتری دارند.

تأثیر طبقه‌بندی نادرستBMI

اتکا به BMI به‌عنوان تنها معیار در تصمیم‌گیری‌های پزشکی می‌تواند پیامدهای مهمی برای سلامت فردی و جمعی داشته باشد.

  1. نابرابری‌ها و خطرهای مرتبط با مراقبت‌های بهداشتی

طبقه‌بندی‌های مبتنی بر BMI می‌توانند به تشخیص‌های نادرست منجر شوند و موجب تشدید نابرابری در دسترسی به خدمات سلامت شوند. برای نمونه، فردی با BMI بالا ممکن است انگ اجتماعی تحمل کند، حتی اگر شاخص‌های متابولیک او سالم باشند. نهادهایی مانند انجمن پزشکی آمریکا نیز از استفاده مستقل از BMI انتقاد کرده‌اند.

  1. خطرات نادیده‌گرفته‌شده در افراد با BMI طبیعی

افراد با BMI طبیعی ممکن است به پدیده‌ای به نام “چاقی پنهان” دچار شوند، یعنی ذخیره چربی احشایی در نواحی مضر مانند حفره شکم. این مسئله اغلب آنها را از دریافت مراقبت‌های لازم بازمی‌دارد و خطر بروز بیماری قلبی و دیابت را افزایش می‌دهد.

جایگزین‌های مؤثرتر برای ارزیابی چاقی

روش‌های پیشرفته‌تری برای سنجش چاقی وجود دارد که دقت بالاتری ارائه می‌دهند.

  1. اندازه دور کمر و نسبت دور کمر به باسن

اندازه‌گیری دور کمر اطلاعات ارزشمندی درباره چربی احشایی ارائه می‌دهد که ارتباط تنگاتنگی با بیماری‌هایی نظیر دیابت و بیماری قلبی دارد. تحقیقات نشان می‌دهد این معیار در پیش‌بینی وضعیت سلامتی مرتبط با چاقی از دقت بیشتری نسبت به BMI برخوردار است.

  1. تحلیل ترکیب بدن

فناوری‌هایی نظیر بیوالکتریک امپدانس و اسکن DEXA امکان تجزیه بدن به درصد چربی، ماهیچه و استخوان را فراهم می‌کنند. این روش‌ها دید جامع‌تری از ریسک‌های ناشی از چربی اضافی یا کاهش توده عضلانی ارائه می‌دهند.

  1. اندازه‌گیری چربی احشایی

چربی احشایی که اندام‌های داخلی را احاطه می‌کند، یکی از اصلی‌ترین پیش‌بینی‌کننده‌های بیماری‌های مرتبط با چاقی است. فناوری‌هایی مانند MRI و سی‌تی اسکن امکان اندازه‌گیری مستقیم این نوع چربی را فراهم می‌کنند، اگرچه هنوز به دلیل هزینه بالا محدودیت دسترسی دارند.

  1. ادغام داده‌های ژنتیکی و متابولیک

رویکردهای جدیدی همچون پروفایل ژنتیکی و ارزیابی متابولیک با در نظر گرفتن ویژگی‌های بیولوژیکی فردی، پیش‌بینی دقیق‌تری از پیامدهای سلامتی ممکن می‌سازند. بر اساس گزارش یو‌اس نیوز، ترکیب این داده‌ها با معیارهای فیزیکی رویکرد جامعی برای سنجش چاقی ارائه خواهد کرد.

آینده سنجش چاقی

تحولات فناوری و پیشرفت در مراقبت‌های بهداشتی، افق جدیدی برای روش‌های دقیق‌تر و جامع‌تر فراهم کرده‌اند. متخصصان اکنون در حال حرکت از BMI به سوی ابزارهای چندجانبه‌تر هستند. ترکیب معیارهایی نظیر اندازه دور کمر، تحلیل ترکیب بدن، و بررسی سبک زندگی تصویر روشن‌تری از ریسک‌های سلامتی ارائه می‌دهد. حرکت به سمت معیارهایی که حساسیت فرهنگی را در نظر می‌گیرند، نشان‌دهنده پذیرش تنوع بدن در جمعیت‌های مختلف است. توسعه ابزارهایی که برای زمینه‌های فرهنگی و قومی متفاوت کارآمد باشند، ضرورت بالایی دارد.

جمع‌بندی

شاخص توده بدنی شاید زمانی به‌عنوان یک ابزار آماری مفید بوده باشد، اما در سنجش سلامت فردی ناکارآمد عمل کرده است. عدم تطابق آن با تفاوت‌های ظریف ترکیب بدنی و ریسک‌های سلامتی افراد، جایگزینی این معیار را الزامی می‌کند. با بهره‌گیری از روش‌های علمی و جامع‌تر، می‌توان تحولی اساسی در ارزیابی چاقی ایجاد کرد و ضمن دستیابی به تشخیص‌های دقیق‌تر، تأمین عدالت در دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی برای همه را تضمین نمود. جایگزینی BMI با ابزارهای بهتر نه‌تنها یک قدم رو به جلو بلکه حرکتی کلیدی برای ارتقای سلامت جهانی است.

[1] Body Mass Index

Reference:

http:// https://www.medicalnewstoday.com/articles/why-bmi-is-not-the-obesity-measurement-we-need

http:// Sweatt K, Garvey WT, Martins C. Strengths and Limitations of BMI in the Diagnosis of Obesity: What is the Path Forward?. Current Obesity Reports. 2024 Sep;13(3):584-95.

http://Telo GH, Friedrich Fontoura L, Avila GO, Gheno V, Bertuzzo Brum MA, Teixeira JB, Erthal IN, Alessi J, Telo GH. Obesity bias: How can this underestimated problem affect medical decisions in healthcare? A systematic review. Obesity Reviews. 2024 Apr;25(4):e13696